زندگی را به آغوش کشیدم.
شادیهایش را بلعیدم.
به سختیهایش که رسیدم،
درمانده شدم.
کوتاهترین راه را انتخاب کردم.
به معبدی رفتم،
خدایم را طلبیدم.
استغاثه کردم.
تا که در خوابی عمیق،
خود را در اعماق وجودم یافتم.
ذهن رابه یاری گرفتم
تا به پاسخی در خور رسیدم.
حالا دیگر هوشی فراتر از ذهنم،
به من میگوید،چه باید بکنم.
شاهرخ
اردیبهشت ۱۴۰۱
فرانسه